آن سوی دیوار
در گوشه ای از باغ
شاخه یاسی از بهشت آمده بود
همنشینش یک گل سرخ می گفت:
تا تو هستی، هستم
تو نباشی خواهم مرد
روزی اما
باد سختی وزید
گل سرخ خم شد
خارش، سینه ی یاس درید...